توضیحات
جامعه بسترِ شکوفایی استعدادها در مقیاس کلان است و انسانها برای رشد و تکاملِ خود نیازمند جامعهای بهینه هستند. ایدهپردازی دربارۀ ساختارها و فرایندهای یک جامعۀ بهینه، پدیدۀ «آرمانشهر یا مدینۀ فاضله» را پدید آورده است. آرمانشهر شبیهسازی جامعۀ مطلوب با تمام جزئیات و روابط و فرایندهای آن است. کارکردش نیز ارائه نقشۀ راهی برای رسیدن به تمدن مطلوب است.
نخستین پیشنیاز برای رسیدن به آرمانشهر عینی «آرمانشهراندیشی» است. در تاریخ تفکر، از زمان یونان باستان تا سدۀ اخیر، بیش از صد آرمانشهر گزارش شده که فهرست آنها در همین تحقیق آمده است. در نیمقرنِ گذشته دانش آیندهپژوهی تلاش کرده است تا با استخراجِ الگوها از روندها و روابط علّیمعلولی و کشف نقاط تغییر، به تدوین «سناریوها» برای پیشبینی آینده و «روندسازی» برای ایجاد تغییر در آینده بپردازد. جنس آرمانشهرنویسی از جنس آیندهپژوهی با قواعد سناریونویسی برای آیندهسازی است؛ اما «ابَرسناریویی» در مقیاس نظامات اجتماعی.
آرمانشهرنویس به چند دید و مهارت نیاز دارد: دید و مهارت آیندهنگار (و نه صرفاً آیندهنگر)؛ دید راهبردی؛ دید روشمند و شبکهای؛ مهارت ساختارنویسی؛ مهارت تدوین فرایندها. بیشترِ کسانی که به تألیف آرمانشهرها اقدام کردهاند، از این چند دستهاند: فیلسوف یا جامعهشناس یا روانشناس یا اقتصاددان یا معمارهایی که ادراک و تفکر آنها از خرد به کلان ارتقا یافته است. از سوی دیگر، دقیقسازی ادراک و تفکر خود را از کلیات به جزئیات بسط دادهاند.
در دهههای اخیر نیز نوآورانِ حیطۀ ارتباطات و صنایع الکترونیکی وارد این عرصه شدهاند. آنان بخشی از جامعههای آینده را براساس پیشرفتهای تکنولوژیک ترسیم کردهاند. همچنین موعودگرایان در مذاهب گوناگون، براساس گزارشهای متون مقدس، تلاش کردهاند تا تصویری از جامعۀ مطلوب نهایی ارائه کنند. آرمانشهرنویسها عموماً آرمانشهرِ خود را در قالب داستان شبیهسازی کردهاند. در این میان، فیلمسازان با استفاده از محتوای متونِ آرمانشهرنویسها به تولید صحنههایی از جامعۀ آینده پرداختهاند.
اقبال کنونی به چشماندازنویسی، تدوین مدلهای توسعه، الگوهای پیشرفت، اسناد بالادستی و سیاستهای کلان، صرفاً نقطۀ شروعی برای آرمانشهراندیشی است. بهسبب کلیبودنشان، فقط تعیین جهت میکند و تصویر عینی از خروجی نهایی ارائه نمیدهد. به همین دلیل، میزان کاراییشان در ایجاد تغییر در جامعه، نامطلوب است.
کتاب مطالعۀ تطبیقی آرمانشهرها با هدف ملموسسازی اهمیت آرمانشهرها و چگونگیِ تحلیل آنها شکل گرفته است. در این تحقیق از میان بیش از صد آرمانشهر، ٩ مورد بررسی شده است: آرمانشهر افلاطون، ارسطو، فارابی، توماس مور، اتین کابه، فرانسیس بیکن، خواجه نصیرالدین طوسی، جرج اورول و ترسیم ارائهشده در پروتکلهای یهود (علت انتخاب این موارد در متن تحقیق ذکر شده است). همچنین از میان حداقل چهل سازۀ لازم برای شکلگیری یک تمدن، به برخی سازههای مطرحتر (مانند اقتصاد و خانواده) پرداخته شده است. در آرمانشهر دهم نیز تلاش شده است تا تصویری اجمالی (نیازمند به تفصیلسازی) از آرمانشهر اسلام با اقتباسی از آیات و روایات در این محورها عرضه شود.
در این پروژه سعی شده است هریک از آرمانشهرها در برخی محورهای مرتبط با سازههای تمدنی، مثلِ خانواده، آموزش، اقتصاد، دفاع، مسکن و کشاورزی تحلیل شوند و براساس منطق اولیۀ طراحی سیستمها، در تحلیل هر سازه (مانند آموزش) موارد زیر استخراج شده است: 1. تعیین نقطۀ شروعِ فرایند مطلوب برای تحقق اثر موردنظر؛ 2. مراحل حرکت؛ 3. مرکز ثقل؛ 4. نقاط بحران؛ 5. تعیین خروجی سیستم. سپس در مطالعهای تطبیقی، بهگونهای در کنار یکدیگر قرار گیرند که امکان مقایسه وجود داشته باشد تا نقاط ضعف و قوت آنها آشکار گردد. آنگاه، نوع محتواهایِ لازم برای آرمانشهرنویسی، مشخص و جانمایی شود.
امید است مطالعه و بررسی این تحقیق، زمینهای برای حرکت بهسمت احیای آرمانشهرنویسی و بهویژه تدوین آرمانشهر براساس نگرش اسلام باشد. سپس از اکتفا به بیان کلیات به شبیهسازی عملیاتیِ صحنههای یک تمدنِ مطلوب ارتقا داده شود.