توضیحات تکمیلی
وزن | 366 گرم |
---|
فروش محصولات مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا
تومان۱۲۰,۰۰۰
کنگرهی بینالمللی علوم انسانی اسلامی با هدف ایجاد تحول بنیادین در علوم انسانی مبتنی بر مبانی و آرمانهای اسلامی شروع به فعالیت کرده است. در این راه روشها و فعالیتهای مختلفی جهت تحقق این مطلوب وجود دارد که سطح و عمق فعالیتها نیز میتواند متنوع باشد. انتشار «کتاب نظریه» ازجمله این فعالیتها به شمار میرود. نظریه در همهی علوم دارای مرتبهای برین است و در علومانسانی اهمیتی صدچندان مییابد. این شأن و مرتبت، هم ناشی از اهمیت بنیادین و هم متأثر از سختی در تولید است. شاید بتوان گفت در عرصهی علم مشکلترین کار، تولید نظریه است و بیتردید عمدهی محصولات علمی نظریهپردازانه نیستند.
«کتاب نظریه»، کتابی در عالیترین سطح علم و تحقیق برای انتخاب و معرفی نظریههای برتر در عرصه علوم انسانی اسلامی است که در ادامه گزارشی مختصر از دومین جلد این کتاب را میآوریم:
اولین نظریه اختصاص با عنوان «رهیافتی برای تولید علوم انسانی اسلامی در بستر تعامل فقه با عرف، عقل و مصلحت در پژوهشهای آیتالله علیدوست» نوشته سیدمرتضی حسینی کمالآبادی میباشد. آیتالله ابوالقاسم علیدوست، پژوهشهای خود را مبتنی بر ظرفیتشناسی منابع و نهادهای فقهی و اصولی بنیان نهاده است. او از پیوند فقه و عقل شروع میکند و با بهرهگیری از ظرفیتهای عقل در استنباط، کاربست مصلحت در فقه را با فقه امامیه مناسبسازی مینماید. وی با ارائهی نظریهی «معقولهای عرفنما» سادهانگاری و عبور بسیط از عرفها را با مشکل مواجه میکند و بدینسان کارایی استقلالی برای دستهای از عرفها قائل میشود و در کشف و بیان کاراییهای ابزاری عرف نیز پژوهشی نوآورانه دارد. این رویکرد استاد علیدوست زمینه و ظرفیت فراخی را برای تعامل برهمافزای فقه و علوم انسانی و اجتماعی فراهم میسازد، و البته همین موضوع سبب شد تا وی شایستهی دریافت دومین جایزهی جهانی علوم انسانی اسلامی تشخیص داده شود. او توانسته با طراحی مسئلهی پژوهشی دقیق، با کاوشی گسترده و با روش صحیح فقه جواهری، به پیشبرد دانش کمک شایانی نماید. حسینی کمالآبادی در این مقالهی تلاش کرده تا نوآوری ایشان را در قلمرو مناسبات فقه با عقل، عرف و مصلحت به مثابه رهیافتی برای برهمافزایی فقه و علوم انسانی و اجتماعی نشان دهد.
اما مقاله دوم با عنوان «نظریهی اسلامی تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» نوشته سیدجلال دهقانی فیروزآبادی میباشد. هدف این مقاله، طرح و پردازش نظریهای اسلامی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای رهیافت فقه سیاسی شیعه و روش اجتهاد است. نظریهای که چهارچوب نظری و مفهوم تحلیلی تبیینکنندهای را برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و الگوی تصمیمگیری آن فراهم میسازد. ادعای این نظریه آن است که الگوی تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران «عقلانی چندلایه» است. در الگوی «عقلانی چندلایه»، فرایند تصمیمگیری دومرحلهای است؛ به گونهای که تصمیمها در دو مرحلهی متوالی و مرتبط اخذ میشوند. در مرحله نخست، تصمیمگیرندهی مؤمن و متعهد به اعتقادات، ملتزم به احکام و متخلق به اخلاق اسلامی، در چهارچوب احکام اسلامی گزینههای بدیل را محدود و محصور میکند؛ به گونهای که گزینههای ناسازگار با احکام شرعی و توجیهناپذیر در چهارچوب شرع حذف میشوند و تنها گزینههای مشروع و مباح باقی میمانند. در دومین مرحله تصمیمگیری سیاست خارجی، پس از حذف گزینههای مخالف و ناسازگار با احکام الهی اولیه و ثانویه و احکام حکومتی مبتنی بر مصلحت، گزینههای باقیمانده بر اساس تحلیل هزینه- فایدهی مبتنی بر منطقِ نتیجه انتخاب میشوند؛ زیرا این گزینهها همگی دربردارندهی مصلحت و فاقد مفسده هستند؛ اما انتخاب آنها نتایج یکسانی نخواهد داشت. ازاینرو تصمیمگیرندهی سیاست خارجی تلاش میکند در چهارچوب عقل عاقبتاندیش بهترین گزینه را انتخاب کند؛ یعنی گزینهای که متضمن بهترین نتیجه با کمترین هزینه است.
برایناساس سائق و محرک اصلی تصمیمها، کنشها و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، انگیزهی «ادای تکلیف مبتنی بر مصلحت» است. ازاینرو مفهوم تحلیلی «مصلحت» نیز تبیین و تحلیل کاملتری از انگیزه، تصمیمها، کنشها و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهد؛ زیرا مفاهیم تحلیلی دیگری مانند منفعت، قدرت، امنیت، ثروت، آزادی عمل و رهایی، متضمن ارزشهایی هستند که در چهارچوب مفهوم مصلحت، قابل تعقیب و تبیین نظری و عملی میباشند.
سومین نظریه را دکتر اصغر افتخاری دانشیار علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام با عنوان «نظریهی اسلامی امنیت» مطرح کرده است. این مقاله را دو تن از اساتید صاحبنظر در حوزه علوم سیاسی ارزیابی، و نظریهپردازانه بودن آن را با امتیاز «خیلی خوب» (۸۰۰ از ۱۰۰۰) تأیید کردند. گفتنی است که این مقاله جزو معدود مقالاتی است که از بین مقالات متعدد دریافتشده، در فرایند داوری موفق به کسب عنوان «نظریهپردازانه» شد. در این مقاله امنیت از جمله نیازهای بنیادین و راهبردی همهی افراد و جوامع است که مطالعات و نظریههای ارائهشده دربارهی آن، از سابقهای دیرین برخوردار است. بااینحال بررسی انتقادی نظریههای موجود، حکایت از آن دارد که رویکرد حاکم از حیث هنجاری، عموماً سکولار است. این در حالی است که اقتضای انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی، طراحی و کاربست نظریهای شریعتمدار از امنیت است؛ نظریهای که بر مبنای اصول و آموزههای اسلامی شکل گرفته باشد و بتواند به تأمین اهداف راهبردی جامعه دینی کمک کند.
در نوشتار حاضر محقق از این منظر به موضوع امنیت پرداخته، و از رهگذر معرفی و نقد نظریههای امنیتی سلبینگر، به نظریهای ایجابی از امنیت بر پایهی مکتب اسلام دست یافته که میتواند به مثابه بدیلی برای نظریههای موجود عمل کند. محقق با رجوع به نصوص و تجربهی اسلامی، و کاربست روش تحلیلی (که از آن در مطالعات اسلامی به تفسیر قرآن به قرآن یاد کردهاند)، نظریهای ایجابی از امنیت را ارائه میکند که در آن، امنیت به مثابه وضعیتی مبتنی بر تعادل بین خواسته–داشته در چهارچوب ضریب ایدئولوژیک جامعه، فهم و مدیریت میشود. این نظریه به دلیل ایجابی بودن از محظور امنیتیِ پدیدآمده در رویکرد سلبی بهدور است؛ و از سوی دیگر به سبب توجه به ارزشها و هنجارهای دینی در قالب ضریب ایدئولوژیک و همچنین تحلیل و مدیریت خواستهها و داشتهها، از سکولاریسم (عرفیگرایی) متعارف متمایز است. در مجموع میتوان آن را نظریهای اسلامی برای تحلیل و مدیریت امنیت معرفی کرد.
«الگوی پیشنهادی محله، با مرکزیت مسجد و فضاهای عمومی مورد نیاز در شهر ایرانی-اسلامی»عنوان مقالهای است که دکتر محمدرضا پورجعفر، استاد گروه شهرسازی دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس با همکاری علی پورجعفر، پژوهشگر دکترای شهرسازی، دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس عنوان کردهاند. در این مقاله (که برگرفته از نظریهی ارائهشده با همین عنوان در کرسیهای نظریهپردازی است) تلاش شده است تا نخست مبانی طراحی محلههای مسکونی در شهرهای اسلامی از صدر اسلام بهاختصار بررسی شود و نقش و جایگاه مسجد به عنوان یکی از عوامل مهم و تعیینکنندهی ابعاد فیزیکی و همچنین برطرفکنندهی بسیاری از نیازهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بخشهای مسکونی شهر، مشخص گردد.
برایناساس مبانی واحدهای همسایگی (به عنوان نظریهی رقیب) که ابتدا توسط شهرسازان امریکایی در سال ۱۹۱۱ ارائه شد و به طور گستردهای حتی در کشورهای اسلامی مورد استفاده قرار گرفت، بررسی شده است. سپس با روش توصیفی - تحلیلی، مبانی مربوط به محلهها در شهرهای دوران اسلامی با مبانی طراحی و برنامهریزی واحدهای همسایگی در غرب مقایسه شد. بدینوسیله برتری مبانی طراحی محلهها در شهرهای اسلامی که مساجد، حسینیهها، تکایا و یا دیگر ابنیهی مذهبی نقش بسزایی در آن داشتهاند، مشخص گردید. از بررسی محلهها در شهرهای اسلامی گذشته، چنین استنباط میشود که مسجد، نقشی بسزا در ابعاد کیفی طراحی شهرها و بازتاب اجتماعی مسائل داشته است و در این زمینه، نسبت به مبانی طراحی واحدهای همسایگی در غرب (که تنها به مسائل فیزیکی و کمّی میپرداختهاند و مدرسه، مرکز ابتدایی آنها بوده است) وضع بهتری داشته است. گفتنی است که در اینجا پایداری به معنای تداوم، استمرار و ماندگاری است و ادامهی حیات بسیاری از محلههای قدیمی در شهرهای کهن ایران، خود دلیلی بر این مدعاست.
در پایان ضمن ارائهی الگویی برای محلهی ایرانی اسلامی، به نکات مهمی از این دست اشاره شده است: ایجاد بستری بهصورت فضای پیشخوان مسجد برای تعاملات اجتماعی به عنوان میدان محله بدون مزاحمت تردد (ترافیک) سواره، در نظر گرفتن نقش مساجد و حسینیهها به عنوان بناهای شاخص محله در کنار دیگر کاربریها و فراهم آوردن امکان دسترسی بهصورت پیاده و راحت به آن در طراحی محلههای مسکونی معاصر در شهرهای جدیدِ روبهگسترش و در حال احیا.
موجود در انبار
وزن | 366 گرم |
---|