توضیحات
الگوی علوم انسانی اسلامی: چارچوب نظری و مدل عملیاتی
نویسنده: دکتر سید محمدرضا تقوی
سالهای مدیدی است که اندیشمندان و محققان اسلامی دریافتهاند که علوم متداول، بهخصوص در زمینه علوم انسانی، قابلیت همراهی و مساعدت لازم، برای پیشبرد فرهنگ اسلامی را ندارند. برایناساس برای تحول در علوم انسانی، رویکردهای متفاوتی مطرح شد. اندیشمندان مسلمان، رویکرد تهذیبی به علوم در قرائت خام را در شأن انقلاب اسلامی ندیدند؛ از چالش معنا و امکان علم دینی نیز عبور کردند و بهتدریج آموختند که علم دینی، نیازمند تأسیس یک دستگاهواره فکری است که لاجرم تمام بخشهای آن باید در یک ارتباط منطقی با یکدیگر باشند. سپس این نتیجه حاصل شد که هر دستگاهواره فکری، بدون یک چارچوب نظری و مبادی فلسفی، نمیتواند تداوم یابد. به نظر میرسد سه عنصر هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی، نقشهای مهمتری در این زمینه داشته باشند. مطالعات بسیاری درباره هستیشناسی و معرفتشناسی وجود دارد؛ اما درباره الگوی علوم انسانی اسلامی، کمتر پژوهش مدونی که بتواند علوم انسانی اسلامی را دستگاهوار ببیند و عناصر کلیدی آن را استخراج نماید، ملاحظه شد.
لذا هدف از نوشتار حاضر، دستیابی به نظامی نظری و مدلی عملیاتی برای تأسیس روششناسی علوم انسانی اسلامی بود. ابتنای نوشتار حاضر بر این اصل استوار است که اگر هستی، مجموعهای است منظم، منسجم، بههمپیوسته، دارای اجزای متأثر از یکدیگر، هدفمند و غایتمند، آنگاه رو به سمتی خاص دارد و تحت ربوبیت الهی است که هر کس و هر چیزی را به کمال ویژه خویش رهنمون مینماید؛ لذا دستگاهواره علوم انسانی اسلامی نیز، در حد وسع بشری، باید آینه تمامنمای همین واقعیت باشد. ازاینرو این کتاب میکوشد با استفاده از روش تحقیق کیفی، با نگرشی استنتاجی به منابع دینی، به یک نظام نظری و مدل عملیاتی برای روششناسی علوم انسانی اسلامی دست یابد که دارای ویژگیهای مذکور باشد. برای این منظور، مبادی هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی، فلسفه علم، روششناسی و روشهای پژوهش (هر کدام در 6 اصل و در مجموع در یک ماتریس 6*6) به عنوان مبادی و چارچوبهای نظری نظام جامع معرفتی اسلام در علوم تعریف شدند. بر اساس این چارچوب نظری، شش مسیر برای تولید علم در قالب علوم انسانی-اسلامی مفهومسازی شدند که عبارتاند از:
- شکلدهی نظام مفاهیم پایه: لازم است امهات مفاهیم پایه رشتههای علوم انسانی، در تناسب تام با مبادی فلسفی و اعتقادی مکتب اسلام باشند (به عبارتی، از مفاهیم پایه علوم سکولار، علوم انسانی اسلامی حاصل نمیشود)؛
- تدوین گزارههای علمی: از ارتباط بین دو یا چند مفهوم پایه، گزارههای علمی به دست میآیند. این کار که قاعدتاً توسط دانشگاهیان انجام میگیرد، از طریق مطالعه در نظام آفاقی عالم تحقق مییابد؛
- تبیین نقش فقها: با توجه به اینکه بخشی از احکام علوم انسانی اسلامی از نظام تشریع به دست میآید، لذا مشارکت فقها اهمیت مییابد؛
- تبیین نقش فلاسفه: با توجه به ضرورت تبیین مبادی فلسفی و فلسفه مضاف علوم نیز ضرورت استفاده از روشهای عقلانی- فلسفی در مطالعات علوم انسانی، ورود فلاسفه مسلمان اهمیت مییابد؛
- تبیین نقش عرفا: با توجه به اینکه بخشی از یافتههای علوم انسانی از طریق سیر انفسی و روشهای ذوقی-شهودی به دست میآید، لذا ورود عرفای مسلمان، بهویژه برای ارزیابی دادههایی که از این طریق فراچنگ میآیند، ضرورت مییابد؛
- مسیر وحدتبخشی به یافتهها (نظریهپردازی): از دیدگاه اسلامی، به دلیل تعدد ساحات ادراکی بشر و به تبع آن تنوع روشهای کسب معرفت، و اینکه هر یک از منابع کسب معرفت از روش (منطق) خاص خود تبعیت میکنند، لذا نیازمند ایجاد یک روش عام فرانگر هستیم تا بتواند منطقهای جزئی (خاص) را ذیل یک منطق عام هماهنگ کند.
در ادامه، به لحاظ عملیاتی، مسیر دستیابی به علوم انسانی-اسلامی طی یک نمودار تبیین میشود. در رأس این نمودار، عرش الهی، به عنوان منبع تمام دانشها قرار میگیرد. ذیل آن با استفاده از 2 منبع عقل و نقل، مبادی نظری این دستگاهواره (شامل هستیشناسی، انسانشناسی و معرفت شناسی) شکل میگیرد. فلسفه مضاف علوم به طور کلی و برای هر یک از رشتههای علمی، همچنین اهداف و غایات انسان (به صورت فردی و اجتماعی)، از نظام فلسفی اسلام استخراج میشوند. روششناسی نیز مستقلاً پنج موضوع شامل «اخذ امهات علوم از وحی»، «رابطه بین مفاهیم پایه»، «معیار صحت»، «تناسب روش و موضوع» و «نحوه ورود به لایههای عمیقتر واقعیت» را هدایت میکند.
متناسب بودن مدل مختار: با توجه به دو ویژگیِ مبناگروی و انسجام-هماهنگی، روشن شد که مدل مختار دستکم به لحاظ پیشینی و نظری، از تناسب کافی برخوردار است. در خصوص تناسب این مدل به لحاظ کارآمدی، دادههای محدودی در اختیار است؛ زیرا نیازمند اجرا و ارزیابی از میزان موفقیت آن در عمل است. در مجموع، نتیجه مطالعه حاضر، نشان داد که علوم انسانی اسلامی در بعد نظری، از حیث هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی، فلسفه علم، غایتشناسی، نیازشناسی و موضوعشناسی، با علوم متداول متفاوت است. همچنین دو دستگاهواره فکری در بعد عملیاتی، به لحاظ مفهومسازی متغیرها (یا نظام مفاهیم پایه)، مبانی روششناسی و روشهای تحقیق، معیار صحت، نحوه استنتاج و رفع تعارض از یافتهها با هم متفاوت هستند. این تفاوتها، در این سطح وسیع، دلیل دیگری برای ضروری بودن تأسیس دستگاهواره علوم انسانی اسلامی است. در بخشهای دیگری از این پژوهش، پیشانگارهها، مبادی و منطق حاکم بر این مدل و نیز محاسن، ظرفیتها و بنمایههای این مدل و پیشنهاد برای تحقیقات آتی ارائه شده است.
کتاب الگویِ علوم انسانی اسلامی: چارچوبِ نظری و مدلِ عملیاتی به قلم دکتر سید محمدرضا تقوی در 446 صفحه توسط انتشارات آفتاب توسعه(ناشر اختصاصی مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا) در بهار 1399 منتشر شده است.