توضیحات
این کتاب پنجمین شماره از کتابهای نظریه است که توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر اختصاصی آثار مرکز پژوهشهای علوم انسانیِ اسلامی صدرا) در 147 صفحه، در تابستان 1400 منتشر شده است.
سلسله کتابهای «نظریه»، زیرنظر هیئت عالی داوری طی فرآیندی علمی، نظریات برتر در عرصۀ علوم انسانی اسلامی را مدون میکند. در این کتاب، سه مقاله زیر به چاپ رسیده است:
-
«نظریۀ منطق گفتمان قرآن؛ عرفی فراعرفی و زبان تشکیکی در شیوۀ بیان و دلالتها» از حجت الاسلاموالمسلمین دکتر محمدباقر سعیدی روشن؛ دانشیار گروه قرآنپژوهشی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
حجت الاسلاموالمسلمین دکتر محمدباقر سعیدی روشن دانش آموخته حوزه علمیه قم و فارغالتحصیل دانشگاه، افزون بر 60 مقاله پژوهشی، کتابهای «تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت»، «معجزه شناسی»، «علوم قرآنی»، «زبان قرآن و مسائل آن»، «معنا، واقع و صدق در گزارههای دینی»، «وحی و نزول» و… را نیز به رشته تحریر درآورده است که صبغه فکری و رویکرد کلامی فلسفی وی در معرفت دینی قرآنی را نشان میدهد.
طرح «منطق گفتمان قرآن کریم» پس از ارائه و برگزاری اجلاسیههای متعدد علمی و نقادی و ارزیابی گوناگون توسط اعضای محترم داوران علمی در تاریخ 20/11/95 از سوی شورای محترم داوران به عنوان کرسی موفق حائز عنوان «نوآوری» گردید.
از میان مسائل گوناگون متعلق به حوزهی زبان قرآن، این مقاله درپی آن است که گفتمان قرآن از منظر کارساخت دلالی از چه منطقی پیروی میکند و ظرفیت معنایی و دلالی مفاهیم و عبارات قرآن دارای چه ظرفیت، کارساخت و شیوهی بیانی است؟
این دیدگاه بر آن است که منطق گفتمان قرآن در توصیف گزارههای معرفتی و بیان آموزههای رفتاری در تمامی قلمروهای هستیشناختی و تشریعات حقوقی و عبادی برحسب هویت وجودی و ذات رسالت قرآن، همواره و همهجا هویتی ذومراتب و تودرتو دارد. کارساخت ارتباطی همهی مفاهیم و جملات قرآن از نظر رسانایی معنایی، آنگونه تدبیر یافته است که به منظور اتمام حجت در سطح کف معنا برای عموم مردم با حداقل شرایط درک زبانی قابل فهم باشد. اما این سطح دلالی و معنایی ـ همچنان که بیان شد ـ کف معنا و حدنصاب آن است و حد کمال دلالتهای معنایی قرآن کریم در این سطح متوقف نمانده است، بلکه لایههایی تودرتو از معارف و آموزههای برین در خود نهفته دارد که بهتدریج و متناسب با ظرفیتهای معرفتی و تجانس روانی مخاطبان زمان بر آنان عیان میشود. این دیدگاه بهعنوان یک پارادایم و نظام معرفتی، بر مبانی و دلایلی استوار است که میتواند راهبردی موجه در خوانش منظومهی معرفتی قرآن ارائه کند و پیامدهای روششناختی و مضمونی این نظریه، بهویژه در قلمرو علوم اجتماعی انسانی، درخور توجه است.
-
«پارادایم شبکهای بهمثابه یک نظریه برای پارادایم علم دینی و علوم انسانی اسلامی در رقابت با پارادایمهای سهگانۀ اثباتی، تفسیری، انتقادی» از حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحمید واسطی؛ استادیار گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
حجتالاسلام عبدالحمید واسطی در سال 1347 در طهران متولد شد و در سال 1365 به حوزه علمیه مشهد مقدس مهاجرت کرد. رساله سطح چهار او «الگوریتم اجتهاد» بوده و هم اکنون استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است و در گروه منطق فهم دین به برنامه پژوهشیِ «روششناسی اجتهاد برای استنباط نظامات تمدنی» اشتغال دارد.
اولین تالیف وی با عنوان «نگرش سیستمی به دین» در سال 1381 منتشر شد و سه کتاب «راهنمای تحصیل، راهنمای تحقیق و راهنمای تدریس» نیز برای مخاطبین حوزوی به نگارش درآمد.
واسطی در سال 1385، پایهگذار موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام در مشهد مقدس بوده و دستیابی به دستگاه معرفتی و روشیِ شکلگیری علوم انسانی اسلامی و تمدن نوین اسلامی را دنبال میکرده است. همچنین او در سال 1395، مرکز تخصصی فلسفه و کلام نورحکمت رضوی را تأسیس کرد و دستیابی به کاربردهای علوم عقلی در نظامسازی تمدنی را ماموریت مرکز قرار داد.
وی از سال 1396 به عنوان هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گروه منطق فهم دین، کتاب «اجتهاد تمدنی، چیستی چرایی و چگونگی» و کتاب «الگوریتم اجتهاد، جلد دوم، روش قدمبهقدم استظهار از ادله» را تالیف کرده است.
در سال 1395 در یک کرسی نظریهپردازی، ایدهی «عدل شبکهای» به عنوان یک نوآوری پذیرفته شد و در سال 1399 مقاله روش تحقیق شبکهای، به عنوان مقاله برگزیده کتاب سال حوزه معرفی گردید.
مقاله حاضر به عنوان یک کلان نظریه، به کرسیهای نظریهپردازی عرضه شده و پیشکرسی آن برگزار گردیده است. در این مقاله که تلاش شده تا یک دستگاه معرفتی و روشی برای شکلگیری علم دینی و علوم انسانی اسلامی ارایه گردد، نگارنده مبتنی بر «حکمت صدرایی» و با تمرکز بر «شبکهی هستی» و «معادلات حرکت در هستی»، و با «زبان پارادایمها» در فلسفۀ علم، بستهی مبانی کلان علم دینی را با نام «پارادایم شبکهای» پیشنهاد کرده است. طرحوارهای معرفتی که مبانی و روش لازم برای توصیف، تبیین و تفسیر هر موضوع یا مسئلهای را در مقیاس کل شبکهی هستی فراهم میکند و ناظر به کشف معادلات، حرکت و تغییر نیز در این شبکه وجود دارد. از منظر نگارنده در این پارادایم میتوان «انسان شبکهای»، «علم و معرفت شبکهای»، «روش شبکهای»، «ارزش شبکهای»، «جامعهی شبکهای»، «حرکت و رشد شبکهای»، «اهداف و نیازهای شبکهای»، «حق شبکهای»، «عدل شبکهای»، «دین شبکهای»، «توسعهی شبکهای» را تعریف کرد و برای آنها شاخصی تعیین کرد. از این رو در ارتباطهای میانپارادایمی اگر نظریهای در علم دینی بخواهد برای پارادایم اثباتگرا معنادار شود باید از عهدهی آزمون تجربی برآید و بالعکس، اگر نظریهای تجربی بخواهد در پارادایم علم دینی معنادار شود باید از عهدهی اثبات شبکهای بودن نظریهاش برآید. گفتنی است توقف اغلب مباحث در سطح ارائهی سبدی از مبانی و عدم ارائهی آنها بهصورت یک «دستگاه معرفتی استنتاجی» سبب شد تا منتقدان مدعی شوند «علم دینی ممکن نیست».
-
نظریۀ سلام (SALAM)؛ نسبت اسلام با فرآیندهای انسانی نظیر آثار هنری، معماری و شهرسازی از مهندس عبدالحمید نقرهکار؛ دانشیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران
مهندس عبدالحمید نقره کار متولد 1322 است و از سال 1342 تا 1349 در رشته معماری و شهرسازی به تحصیل پرداخته است. وی سابقه فعالیتهای سیاسی و انقلابی علیه نظام ستم شاهی و زندان دارد.
نقرهکار از سال 1364 فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود را در دانشگاه علم و صنعت ایران آغاز و مسئولیتهای مدیریتی اجرایی و فرهنگی متعددی را برعهده داشته است. طراحی دروس مبانی نظری معماری، حکمت هنر اسلامی و بررسی تطبیقی معماری (حکمت و روشها) در سه مقطع کارشناسی، ارشد و دکترای معماری و شهرسازی در دانشگاه، از جمله فعالیتهای او در حوزه آموزشی است.
وی در حوزه پژوهشی حدود ده کتاب با عناوینی نظیر «درآمدی بر هویت اسلامی در معماری و شهرسازی»، «تحقق پذیری هویت در معماری و شهرسازی»، «مبانی نظری معماری»، «حکمت اسلامی در هنر و معماری» و بیش از هفتاد مقاله در حوزه مباحث هنر و معماری و شهرسازی از منظر اسلامی دارد، که به صورت مجموعه مقالات نیز چاپ شده است. مهندس نقرهکار صاحب سه نظریه داوری و تأیید شده در کرسیهای نظریهپردازی با عناوین «تعامل ادراکی انسان با فضا در معماری»، «خانه کعبه سلول بنیادی در طراحی شبستانهای مساجد» و «نسبت اسلام با فرآیندهای انسانی، نظیر آثار هنری و معماری و شهرسازی» می باشد.
از جمله سوابق اجرایی ـ علمی مهندس نقرهکار میتوان به ریاست کرسیهای نظریهپردازی معماری و شهرسازی از بدو تأسیس تا سال 1399، ریاست کارگروه معماری و شهرسازی در شورایعالی تحول و ارتقاء علوم انسانی، ریاست کمیسیون مهماری و شهرسازی اسلامی پنجمین و ششمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی و ریاست مرکز تحقیقات معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران و قطب علمی معماری اسلامی را اشاره کرد. وی به عنوان نظریهپرداز برجسته عضو بنیاد ملی نخبگان می باشد و از سال 1349 تا امروز در طراحی و اجرای آثار متنوع معماری شرکت داشته است. او مهمترین افتخار خود را طراحی و توسعه آستان مبارک حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میداند.
نظریه «سلام» مدلی بنیادیـکاربردی در ساختار، مراحل، منابع و مبانی مباحث میاندانشی و فرایندهای انسانی نظیر آثار هنری، معماری و شهرسازی ارائه میکند و مبتنیبر فرهنگ اسلامی و دو منبع عقلانی و وحیانی، ما را قادر میسازد ضمن برخورداری کامل از مجموع دستاوردهای علوم تجربی جهانی بهعنوان «علوم بشری، عرفی، احتمالی، خطاپذیر و ناقص» مبتنیبر مکتب اسلام، ابعاد نظری و ناقص آن را با «اعتقادات اسلامی» و ابعاد عملی و منحرف آن را با «احکام پنجگانهی حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباح اسلامی» و روشها و راه حلهای اجرایی آن را با «اصول دهگانه در اجتهاد اسلامی در مکتب تشیع» اصلاح و مورد بهرهبرداری قرار دهیم.