«امروز خوشبختانه ما دانشمندان جوان مؤمن و تحصیلکردههاى باایمان داریم که مىتوانند یک حرکت علمىِ فراگیر و به معناى واقعى کلمه، در عرصهى علوم انسانى به وجود آورند؛ از اینها باید استفاده بشود. مواظب باشید دچار آن بتپرستى نشوید؛ آن کسى که در فلسفه، اقتصاد، علوم ارتباطات و سیاست، همان حرفى که از دهن یک متفکر غربى درآمده، آن را حجت مىداند؛ حالا گاهى اوقات آن حرف هم در خود غرب نسخ شده! از این نمونهها ما زیاد هم داریم.
یک مطلبى را چهل، پنجاه سال پیش، یک فیلسوف اجتماعى یا سیاسى در غرب گفته و بعد آمدند دهتا نقد بر آن نوشتهاند؛ این آقا تازه به حرف آن پنجاه سال قبل دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور مىآورد و با بَهبَه و چَهچَه آن را به خوردِ دانشجو و شاگرد و محیط خودش مىدهد؛ از این قبیل هم داریم. چقدر براساس همین نظرات اقتصادى غربى، بانک جهانى و مجامع پولى و مالى جهانى به ملتها و دولتها برنامهها دادند و چقدر از طرف خود غربىها علیه آنها موارد نقض نوشته شده! بازهم کسانى را داریم که همان توصیهها را مىآیند عیناً تکرار مىکنند و عیناً همان نسخهها را مىنویسند. این غلط است. تحقیق علمى به معناى فقط فراگیرى و تقلید نیست؛ تحقیق، ضد تقلید است. این کار، کار شماست». (۸۴/۱۰/۲۹)
نوسازی آموزش عالی از دیدگاه مقام معظم رهبری
تومان69,000
وزن | 500 g |
---|---|
ابعاد | 3 × 17 × 24 cm |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
شاید شما این را نیز دوست داشته باشید…
فرهنگ از دیدگاه مقام معظم رهبری
محصولات مرتبط

تحلیلی بر چارچوب مطالعاتی آینده انقلاب اسلامی ایران

نقد سند آموزش ۲۰۳۰ از منظر تعلیم و تربیت اسلامی

اینترنت و هویت ملی دینی ایرانیان

مبانی علوم انسانی اسلامی
مقدمه جریان فعال در تحول علومانسانی با رویکرد اسلامی جریانی است نوپا که عناصر اصلی این ارگانیسم زنده و پویا دائماً در حال رشد و بالندگی است. این نوپایی در بخشهای مختلف ظهور مییابد منجمله در نیل به تعریفی روشن، مستدل و قابل دفاع از علوم انسانی اسلامی مبتنی بر مبانی متقن دین مبین اسلام. به هرحال گروههای مختلفی با سطوح فکری و عقیدتی متنوع مشتاق حرکت در این مسیرند و این گروهها از جهات مختلف تفاوتهای نگرشی و روشی دارند؛ از قبیل تفاوت در تعریف علوم انسانی اسلامی. البته تمام این گروهها در یکچیز متفقاند و آن ضرورت تغییر در ریل علوم انسانی مرسوم و وجوب ریلگذاری بر مبنای اسلام. یک واقعیت را نادیده نباید گرفت و آنهم غلبه کمی مدافعان علوم سکولار حتی در دانشگاهها و مراکز ایران اسلامی است؛ و جریان مدافع علم اسلامی ولو اینکه بسیار انگیزهمندتر و پرهیجانتر در این مسیر حرکت میکند اما دارای عِدّه و عُدّهی کمتری است و در این مسیر پرتلاطم و پر معارض لازم است بر انسجام و اتحاد نظری و عملی تأکید بیشتری شود. حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی هم اکنون به عنوان دانشیار گروه فلسفه در مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) مشغول خدمت است و به جد میتوان ایشان را یکی از نویسندگان موفق در عرصه علوم انسانی اسلامی برشمرد. از مهمترین آثار وی در این زمینه میتوان به «سبک زندگی اسلامی ایرانی» چاپ مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، «اصول و مبانی عرفان عملی در اسلام» چاپ انتشارات سمت و انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و «خوب چیست؟ بد کدام است؟» چاپ مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی اشاره کرد. کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» در واقع نقطهی عطف کار ایشان در زمینهی علوم انسانی اسلامی است که تلاش میکند تا با تأمین مبنای نظری علوم انسانی اسلامی، ضرورت و نظرات موافق و مخالف را در 9 فصل به تصویر بکشد.
مسئله اصلی کتاب کتاب در جستجوی پاسخ دادن به سؤالاتی از این قبیل است که علوم انسانی چه نوع علومیاند؟ چه تفاوتها و تمایزهایی با علوم غیرانسانی دارند؟ هدف یا اهداف علوم انسانی چیست؟ علوم انسانیِ اسلامی به چه معنی است؟ آیا قید «اسلامی» در این ترکیب، احترازی است یا توضیحی؟ روش تحقیق در علوم انسانی اسلامی به چه صورت است؟ روش تحلیل و داوری نظریهها در علوم انسانی چگونه است؟ آیا منحصر دانستن روششناسی علوم انسانی در روش تجربی موجه است؟ آیا استناد به متون دینی در تحلیل کنشهای انسانی، علم تولیدی ما را امری اختصاصی و درون دینی نمیکند؟ چگونه میتوان درستی نظریهی خود را برای کسانی که همکیش و هم آیین ما نیستند، تبیین کرد؟ ارزشها چه نقشی در علومانسانی دارند؟ آیا پذیرش تأثیر ارزش در دانش، مستلزم از دست دادن عینیت و بیطرفی علمی نیست؟ چگونه میتوان از علوم انسانی اسلامی سخن گفت و درعینحال ویژگیهای عینیت، بیطرفی، آزاداندیشی و واقعگرایی علمی را تأمین کرد؟ دلایل مخالفان علمدینی و علوم انسانیِ اسلامی بهطور خاص، چیست؟ از چه قوت و اعتباری برخوردارند؟ که کتاب در ادامه به یک یک سؤالات وابی در خور ارائه میکند.
ساختار کلی کتاب برای ارائه پاسخهایی روشن و منطقی به این نوع پرسشها، محتوای کتاب در ۹ فصل دستهبندیشده است: فصل اول، به تبیین مباحث کلی و مقدماتی اختصاصیافته است. در این فصل ضمن اشارهای کوتاه به مباحثی دربارهی تاریخچهی علومانسانی و ایدهی علوم انسانی اسلامی، نکتههای نسبتاً مفصلی دربارهی اهمیت و ضرورت پرداختن به این بحث بیان شده است. بدین ترتیب، غیرمستقیم سخن برخی از مخالفان این ایده، که مدعی غیرضروری بودن طرح این مسئله هستند، نقد و رد شده است. فصل دوم به بحث از چیستی علومانسانی اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش بیان میدارد که علیرغم گسترش علومانسانی در همهی دنیا، بسیاری از دانشجویان و حتی فارغالتحصیلان رشتههای مختلف علومانسانی، تعریفی روشنی از این حوزهی معرفتی ندارند. از طرفی هرگونه حرکتی در جهت ایجاد تحوّل در علومانسانی یا اسلامیسازی آن و یا تولید علوم انسانیِ اسلامی نیز بسته به داشتن درکی روشن از دانش، روششناسی، هدف و غرض این علوم است. در این فصل، ضمن اشاره به اختلافهای فراوان در تعریف علومانسانی و توجه دادن به ابعاد توصیفی و تجویزی این علوم، تلاش شده با ذکر ویژگیهایی برای موضوع مورد مطالعهی علومانسانی، تعریفی شفاف و کارآمد ارائه شود. فصل سوم اختصاص به معناشناسی «علوم انسانیِ اسلامی» دارد. در این فصل، ابتدا تفاوتهای چهار اصطلاح «تحول علومانسانی»، «بومیسازی علومانسانی»، «اسلامیسازی علومانسانی» و «علومانسانی اسلامی» یبان شده و سپس گزارشی اجمالی از یازده تعریف مطرحشده برای علمدینی و علوم انسانی اسلامی ارائه میگردد و در نهایت نویسنده معنای مد نظر خود را تبیین و تفسیر مینماید. نویسنده در فصل چهارم به معرفی و تبیین چند دیدگاه مهم در حوزهی علوم انسانی اسلامی میپردازد. در این فصل ضمن اشاره به انواع دیدگاهها و دستهبندیهای مختلفی که از دیدگاههای مطرحشده دربارهی ایدهی علمدینی ارائه شده، دیدگاه دو تن از موافقان این ایده نیز به اختصار گزارش شده است. فصل پنجم به مبانی فلسفی علوم انسانی اسلامی پرداخته و در ذیل هرکدام از مبانی پنجگانهی «معرفتشناختی»، «هستیشناختی»، «دینشناختی»، «انسانشناختی» و «ارزششناختی»؛ به اموری اشاره شده است که تأثیری مستقیم در نوع نگاه دانشپژوهان و محققان به علومانسانی دارد و زیرساخت و بنیان علوم انسانی اسلامی را شکل میدهند. البته در این فصل، حتیالامکان، از توضیح، تحلیل و تعلیل مبانی، صرف نظر شده و خوانندگان به منابع تفصیلیتر دربارهی هرکدام از آن مبانی ارجاع داده شدهاند. فصل ششم، نویسنده ابتدا ضمن بیان اهمیت مسئلهی روش در تمایز علوم، به تأثیرپذیری روش تحقیق از دیدگاههای معرفتشناسانهی محققان میپردازد و سپس به معرفی نظریهی «وحدت روش علمی» و نقد و بررسی ادلهی قائلین این دیدگاه پرداخته و در ادامهی نظریهی «تکثر روشی علومانسانی» را توضیح و دیدگاه اسلامی در این موضوع را تبیین مینماید. فصل هفتم به تحلیل نقش نظام ارزشی در علومانسانی میپردازد. در این فصل ضمن نقد و رد دیدگاههایی که مدعی عدم تأثیر ارزشها در علومانسانی هستند، نظریهی «تأثیرپذیری علومانسانی از نظام ارزشی» محققان، به تفصیل تبیین شده است. بدین منظور، تأثیر ارزشها در مراحل مختلف تولید علم، اعم از مرحلهی انتخاب موضوع و مسئلهی تحقیق، انتخاب هدف و غایت تحقیق، روند تحقیق و نهایتاً در مرحلهی نتیجهگیری و کاربرد تحقیق مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. فصل هشتم با عنوان «علوم انسانی اسلامی، واقعبینی و آزاداندیشی علمی» نگارنده به دنبال آن است که نشان دهد ایدهی علوم انسانی اسلامی نه تنها منافاتی با واقعبینی و آزاداندیشی علمی ندارد بلکه بدون پذیرش آن نمیتوان از بیطرفی علمی، حقیقتپژوهی و آزاداندیشی سخن گفت. در این فصل با تحلیل برخی از فضایل و رذایل اخلاقی در عرصهی پژوهش، معلوم شده است که فقط در سایهی پایبندی به اخلاق و ارزشهای اسلامی و الهی است که میتوان واقعبینی علمی و آزاداندیشی را تأمین کرد. و نهایتاً در فصل نهم هشت دلیل از مهمترین ادلهی مخالفان علوم انسانی اسلامی موردبررسی و نقد قرار گرفته است.
ویژگیهای این کتاب 1. تاکنون اندیشمندان و نویسندگان جهان اسلام کتابهای فراوانی دربارهی علمدینی و اسلامیسازی علومانسانی تدوین کردهاند. با وجود این، رویکرد عمدهی آنان معرفی دیدگاهها و احیاناً نقد و بررسی بوده است؛ اما این کتاب سعی کرده ضمن توجه به دیدگاههای موجود ابعاد مختلف علومانسانی را مورد توجه قرار داده و اسلامی بودن علومانسانی را در هرکدام از آنها تشریح و تحلیل کند. به همین دلیل مسائلی چون موضوع، روش، هدف، مبانی، کارکردها و ویژگیهای علوم انسانی اسلامی در مقایسه با علومانسانی غیر اسلامی مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. 2. بیشتر کتابهایی که تاکنون در حوزهی علمدینی نوشته شده است، متمرکز بر اسلامیسازی علومطبیعی بودهاند و به صورت گذرا و ضمنی به مبحث علومانسانی پرداختهاند؛ اما کتاب حاضر اختصاص به بحث علومانسانیِ اسلامی دارد و سعی کرده است همهی مباحث خود را در همین موضوع متمرکز کند و نفیاً یا اثباتاً از ورود به بحث علوم طبیعی اسلامی خودداری کند. 3. این کتاب به عنوان کتابی درسی در زمینهی فلسفهی علوم انسانی اسلامی نوشته شده است و به همین دلیل سعی شده برخی از ویژگیهای شکلی کتاب درسی در آن رعایت شود. به عنوان مثال، در پایان هر فصل هم خلاصه فصل ذکر شده و هم پرسشهایی ناظر به محتوای فصل و هم موضوعاتی برای تحقیق و پژوهش بیشتر محققان و خوانندگان معرفی گردیده است. 4. با توجه به گستردگی مباحث و موضوعات مربوط به علوم انسانی اسلامی و محدودیت کتاب حاضر سعی شده برخی از مباحث یا دیدگاههای مهم در این موضوع در پایان هر فصل و ذیل عنوان «برای پژوهش بیشتر» ذکر شود. تأمل و دقت در این مسائل و مباحث و تحقیق دربارهی آنها میتواند حوزهی اطلاعات و دانش خوانندگان این کتاب را گستردهتر و عمیقتر کند. 5. این کتاب بهجای نظریهمحوری یا مکتبمحوری، اغلب مباحث خود را به صورت مسألهمحور و با نگاهی جامع به مسائل مورد بحث، دنبال کرده است. روشن است که پژوهشهای مسألهمحور نه تنها دشوارترند بلکه اقتضائاتی دارند که بیتوجهی به آنها موجب ناکارآمدی تحقیق خواهد شد. به عنوان مثال، در پژوهشهای مسألهمحور منابع مختلف و دیدگاههای متفاوت باید دیده شوند و صرفاً پاسخها و مسائل ناظر به مسئله مورد نظر انتخاب شود. 6. در این کتاب سعی شده از پراکندهگویی و پرگویی پرهیز و با توجه به مخاطبان ویژه این کتاب، مباحث به صورت کوتاه و گویا بیان و از شرح و تفصیل نظریهها و دیدگاهها و مباحث مطرح شده خودداری شود. کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» دارای ۶۲۴ صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر آثار مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا) در زمستان 1393 منتشر شده است.

بنیانهای فکری جامعهشناسان غرب و متفکران اجتماعی اسلامی
نیانهای فکری جامعهشناسان غرب و متفکران اجتماعی اسلامی
نویسندگان:
دکتر سید سعید زاهد زاهدانی
مریم مؤمنی
نویسنده معتقد است علم پدیدهای فرهنگی است. هر فرهنگ مبانی فکری و بنیادی یا بهعبارتی، جهانبینی و جهانشناسی مربوط به خود دارد؛ ازاینرو، نمیتوان علم را جدای از این مبانی فکری و فرهنگی تصور و ارزیابی کرد. همۀ عقلای عالم در این موضوع اتفاقنظر دارند که ورود هر نوع پیشداوری در دریافت واقعیت مذموم و نکوهیده است، اما این بدان معنی نیست که گرایشهای فرهنگی در تولید علوم دخالتی ندارند. گرایشها و بینشهای فرهنگی بر مبانی هر علمی حاکمیت دارند و در حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی این امر بسیار واضح و روشنتر است. نوع جهانبینی و جهانشناسی در نوع تولید علم اثرِ مستقیم و غیرمستقیم دارد. این امر بهویژه در علم جامعهشناسی بسیار گسترده قابلملاحظه است.
به اعتقاد نویسنده اندیشمندان مختلف این رشته با نوع جهانبینی و جهانشناسی خود به تولید نظریه پرداختهاند؛ ازاینرو، تنوع بسیار وسیعی در نظریات جامعهشناسی به چشم میخورد. برای مثال نظریهپردازان کلاسیک جامعهشناسی که همگی به تفسیر و تحلیل حادثۀ بسیار مهم و فراگیر ظهور، بقا و آیندۀ تمدن مدرن پرداختهاند، براساس مبانی فکری خود تحلیلهای گوناگونی ارائه کردهاند. این تحلیلها بهگونهای با هم متفاوت است که گاهی ضدیت و تضاد عمیقی را نشان میدهد و موضعگیریهای بسیار متباینی را براساس خود به کارگزاران اجتماعی تکلیف میکند؛ برای مثال مکاتب سرمایهداری و مارکسیستی. هرچند بهرهمندی از یک زمینۀ فرهنگی وجه تشابهاتی را در نظریات نشان میدهد، در همان یک فرهنگ هم تنوع نظریهپردازیها بهگونهای است که اختلافنظرها و موضعگیریهای عمیقی را بهدنبال خود میآورد. برای مثال بین سنت اروپایی و امریکایی در این رشته اختلافات چشمگیری وجود دارد و در هریک از این دو سنتِ گفتهشده باز اختلافاتی مشاهده میشود. مثلاً بین جامعهشناسی آلمان، فرانسه و انگلستان در اروپا تفاوتهای روشنی قابل مشاهده است.
در غرب که همۀ اندیشمندان بر اصولی مانند دنیاگرایی (سکولاریسم)، انسانگرایی (هیومنیزم)، عملگرایی (پراگماتیزم) و دیگر گرایشها و بینشهای مشترک جهانبینی تمدنِ مدرن توافق نظر دارند، چنین اختلافاتی مشاهده میشود. حال چگونه میتوان انتظار داشت که وقتی جهانبینی و جهانشناسی تفاوت گستردهتری داشته باشند اختلافنظر در نوع نگاه جامعهشناختی رخ ننماید؛ ازاینرو است که امروزه بحثهای زیادی دربارۀ جامعهشناسی اسلامی و تفاوتهای آن با جامعهشناسی متداول در جریان است و اندیشمندانی با نظریهپردازیهای خود این اختلافات را بهطور گستردهای به ظهور رساندهاند.
نویسنده برمبنای همین رویکرد نتیجه گرفته است که در صحنۀ سیاسی جهان امروز دو فرهنگ سکولار غرب و فرهنگ اسلامی درمقابل هم صفآرایی کردهاند. این اختلافات بهحدی جدی شده است که جنگهای خونینی بهویژه در منطقۀ غرب آسیا که مرکز و زادگاه فرهنگ اسلامی است به تحریک و دست عاملان فرهنگ غرب شکل گرفته و در جریان است. سیاستمداران این دو حوزۀ فکری هریک براساس مبانی فکری خود به توجیه عملکرد خویش میپردازند و هریک با موضعگیریهای خرد و کلان خود انتظار غلبه بر دیگری دارند. اما پرواضع است که غلبه از آن کسانی است که قدرت تحلیل بالاتری از اوضاع واقعی در کوتاهمدت و در بلندمدت داشته باشند؛ کسانی که با علم و جوهرۀ آن آشنایی دارند بهخوبی میدانند که این قدرت تحلیل وابسته به نوع علوم انسانی و اجتماعی بهطور اعم و جامعهشناسی، بهعنوان علمی که در دو حیطۀ خرد و کلان نظر دارد، بهطور اخص است. همانطور که گفته شد نوع علوم و بهخصوص علوم انسانی و اجتماعی وابسته به نوع جهانبینی و جهانشناسی فرهنگ حاکم بر فرد و جامعه است. جالب است که هر دو طرف بهعلت باور به جهانبینی و جهانشناسی خود تحلیل و تبیین یکدیگر را نمیپذیرند و هریک براساس تفسیر خود از وقایع به موضعگیری میپردازند. مسلماً آینده عملاً نشان خواهد داد که حق با کدام طرف است.
کتاب حاضر با چنین مبنا و رویکردی تدوین شده است. در این کتاب هدف نویسنده بررسی مبانی جهانبینی و جهانشناسی اندیشمندان جامعهشناسی تمدن سکولار غرب و تمدن اسلامی است تا از این رهگذر اختلافات زیربنایی و روبنایی این نظریهپردازان شناخته شود.
نویسنده معتقد است برای تدوین علوم اجتماعی لازم است تعریف مشخصی از چهار مفهوم مقدماتی داشته باشیم. این چهار مفهوم عبارتاند از: نظام تکوین، تاریخ، جامعه و انسان. بدون توجه به این چهار مفهوم نمیتوان در زمینۀ علوم اجتماعی نظریهپردازی کرد.
ابتدا تعریفی اجمالی از این چهار مفهوم ارائه شده تا با درنظرگرفتن آنها نوع نگاه هریک از اندیشمندان به این چهار مفهوم مشخص شود. پرداختن به تعریفی دقیق و مبسوط از این مفاهیم میتواند ما را از تحلیل جداگانۀ هریک از آنان از دیدگاه نظریهپردازان مختلف بازدارد.
تعریف خاص از نظام یا عالم تکوین یعنی به نظر قائل به آن، جهان چگونه پدید آمده است و چه سرانجامی خواهد داشت. بدون توجه به این مفهوم نمیتوان تصوری از طبیعت و جامعه و آنچه در آنها میگذرد داشت. دومین مفهوم کلانی که باید تصوری از آن داشت تا به مفهوم روشنی از انسان و جامعه رسید تاریخ است؛ انسان چگونه بهوجود آمده و اجتماعات چگونه شکل گرفتهاند و چه سرنوشتی تا به امروز بر آنان گذشته است؟ مفهوم جامعه در زمینۀ آن نظام تکوین و در آن تاریخ تعریف میشود. البته پرواضح است که برای محقق اجتماعی، جامعه باید تعریفی مشخص داشته باشد. برای مثال پاسخ به سؤالاتی نظیر سؤالات زیر باید روشن باشد تا بتوان به جامعهشناسی پرداخت؛ جامعه چگونه تشکیل میشود؟ وجود آن اجباری است یا اختیاری؟ و عوامل اصلی تعیینکنندهاش کداماند؟ وجود جامعه اصیل است یا فرد؟ درنهایت، متفکر اجتماعی باید تعریف مشخصی از انسان داشته باشد تا بتواند از اجتماع و آنچه در آن میگذرد تبیین معقولی ارائه کند.
علاوهبر تفاوت در تعریف، نحوۀ برقراری ارتباط بین این مفاهیم هم میتواند محل اختلاف باشد؛ بنابراین، از جهت مفهومشناسی و نوع برقراری ارتباط بین این مفاهیم لازم است به نظریههای مختلف توجه شود و اختلافاتشان روشن شود؛ بهاینترتیب، میتوان در محدودۀ این چهار مفهوم جهانشناسی و جهانبینی هریک از نظریهپردازان را بررسی و علت و میزان اختلاف بین آنان را مشخص کرد.
نظریهپردازان مختلف اجتماعی تعاریف گوناگونی از این مفاهیم دارند و علت اختلاف در نظریۀ آنان همین اختلافها است. توافق در تعاریف کلان میزان تشابه نظریههای تحت شمول آنان را بیشتر میکند. گفتنی است که چهار مفهوم ذکرشده (نظام تکوین، تاریخ، جامعه، انسان) بهترتیب از کلان به خرد سیر میکنند؛ ازاینرو، میتوان گفت که در یک منظومۀ فکری تعریف از تاریخ با تعریف از نظام تکوین، تعریف از جامعه با تعریف از تاریخ و تعریف از انسان با تعریف از جامعه قید میخورد؛ بهعبارت دیگر، تعریف از نظام تکوین کلیتر از تاریخ، تعریف از تاریخ کلیتر از جامعه و تعریف از جامعه کلیتر از تعریف انسان است.
در این تحقیق از بین نظریهپردازان مشهور کلاسیک جامعهشناسی به کارل مارکس، امیل دورکیم، ماکس وبر و جرج زیمل و از جامعهشناسان مشهور معاصر به بلومر، پارسونز، شوتس، فوکو، دریدا، بودریار، هابرماس، بوردیو، و گیدنز پرداخته شده است. شایان ذکر است که شاید امروزه برخی در دستهبندی خود مثلاً بلومر و پارسونز را ازجمله جامعهشناسان کلاسیک قلمداد کنند. در اینجا جداسازی یادشده فقط برای تفکیک فصلهای کتاب صورت گرفته است و بر سر اصالت آن مناقشه نیست. از نظریهپردازان و متفکران اجتماعی اسلامی دربارۀ فارابی، ابنخلدون، شهید صدر، علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیتالله مصباح یزدی، آیتالله جوادی آملی و مرحوم آیتالله سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی مطالبی آمده است. هرچند در این میان هم میتوان اسامی دیگری را به این لیست اضافه کرد.
علاوهبر اندیشمندان یادشده، در بخش دیگری به بررسی متفکران مسلمانی که در غرب و یا فضای تمدن مدرن زندگی میکنند نیز پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده مشی لیبرالیسم غربی به همۀ انواع اندیشهها در کنار هم اجازۀ بروز میدهد. همۀ اندیشهها میتوانند مثل کتابهای یک کتابخانه در کنار هم قرار گیرند. البته جریان حاکم اجتماعی است که از بین این کتابها گزینش میکند و آن را که میخواهد و به همان نحوی که میخواهد، میخواند و استفاده میکند. در ضمن خود اندیشمندانی که در خردهفرهنگ اسلامی واقع در فرهنگ غرب تنفس میکنند نیز در چنین فضایی و در ربط با همین نوع از فرهنگ غالب اجتماعی، اندیشهورزی میکنند و مطالب خود را ارائه میدهند؛ ازاینرو، به هر صورت، تأثیر فضای اجتماعی بر اندیشه، خود را نشان میدهد. در این کتاب دربارۀ چهار تن از متفکران مسلمان ساکن در غرب هم مطالعه شده تا مشخص شود به چه میزان زمینۀ اجتماعی فرهنگ غالب فکر آنان را تحتتأثیر خود قرار داده است. مقایسۀ این نظریهپردازان با نظریهپردازان ساکن در زمینۀ اجتماعی کشورِ با فرهنگ اسلامی ایران خود خالی از لطف نیست.
مبنای نویسنده در انتخاب اندیشمندان بررسیشده در این کتاب، تفاوتشان با یکدیگر و نقش نسبتاً مؤثری است که در اندیشهپردازی انسانی و اجتماعی داشتهاند. به نظر میرسد که هریک از این اندیشمندان مبنای فکری مستقلی نسبتبه دیگران دارند و خود سبک و مذاق متفاوتی در مقایسه با سبکهای دیگر دارند. برخی از جامعهشناسان بیان بسیار روشنی از این چهار مفهوم دارند. برای مثال اسپنسر در مفهوم تکوین آشکارا پیرو داروین است، یا آگوست کنت در بیان مراحل گذشته بر تاریخ آشکارا عقل و اندیشه را معیار تطور اجتماعی میداند. از انتخاب این اندیشمندان اجتماعی برای این مطالعه پرهیز شده با این استدلال که وقتی این کتاب، بهویژه توسط دانشجویان رشتۀ جامعهشناسی خوانده میشود بهراحتی بتوانند موضع اینگونه از جامعهشناسان را در نظریهپردازی اجتماعیشان تشخیص دهند؛ ازاینرو، جامعهشناسانی انتخاب شدهاند که هم صاحب سبک باشند و هم درک موضعشان از چهار مفهوم اصلی تحقیق نیاز به کمی کنکاش علمی داشته باشد.
شایان ذکر است متفکرین اجتماعی اسلامی یا مسلمان یادشده هیچکدام تاکنون ـ حتی آنان که در قید حیات هستند ـ بهمعنای علم تجربی، متن جامعهشناسی مکتوبی از خود ارائه ندادهاند. برخی بیشتر فلسفی اندیشیدهاند و برخی دیگر به علوم تجربی نزدیکتر شدهاند. در هر صورت، ازآنجاکه تفکر اجتماعی همۀ آنان میتواند زمینهساز شروع حرکت به سمت نوعی از جامعهشناسی تجربی باشد، موردتوجه قرار گرفتهاند. بسیاری از دانشجویان جامعهشناسی اسلامی با استناد به اندیشۀ این متفکران در تولید جامعهشناسی تجربی اسلامی تلاش دارند؛ ازسوی دیگر، باتوجه به اینکه تحقیق ما درواقع دربارۀ کلیات فلسفی و زیربنایی علم تجربی جامعهشناسی است به اندیشمندان غربی هم، که علم تجربی جامعهشناسی را ارائه دادهاند، از زاویۀ این کلیات مینگریم؛ بهعبارت دیگر، این تحقیق در مقدمات و زیربناهای کلی و فلسفی جامعهشناسی کنکاش میکند و نقطۀ آغاز حرکت بهسوی جامعهشناسی سکولار و اسلامی را نقطۀ تمرکز خود قرار داده است؛ درواقع، موضوع این کتاب اختلافات مبنایی جامعهشناسی سکولار با جامعهشناسی اسلامی ـ که تصور میشود إنشاءالله در آیندهای نهچندان دور توسط اندیشمندان اسلامی تدوین خواهد شد ـ را بررسی کرده است.
در فصل اول این کتاب به معرفی اختلافات موجود در بنیانهای فکری نظریههای اجتماعی ارائهشده توسط برخی از جامعهشناسان کلاسیک که نام آنان آمد، پرداخته شده است. در این فصل اختلاف رویکردهای ارائهشده در هریک از این مفاهیم و نحوۀ برقراری ارتباط بین آنان تشریح شده که منجربه اختلاف در نظریهپردازیشان شده است. فصل دوم به مبانی فکری نظریهپردازان جامعهشناسی مدرن و پستمدرن اختصاص یافته و در انتهای این فصل جمعبندی این مفاهیم و گونههای آن در مجموعۀ جامعهشناسی غرب ارائه شده است. فصل سوم به معرفی دیدگاه اندیشمندان اسلامی با توجه به این چهار مفهوم میپردازد. با تکمیل فصلهای اول، دوم و سوم و بررسی مبانی کلی نظریات مختلف جامعهشناسی در جامعهشناسی غرب و در اندیشۀ متفکرین اسلامی، زمینه برای ارائۀ یک مطالعۀ تطبیقی از این دو نوع نگاه فراهم میشود. فصل چهارم اندیشمندان مسلمانی را بررسی میکند که در زمینۀ فرهنگ و تمدن غرب با مبانی اسلامی اندیشهورزی کردهاند. فصل نتیجهگیری یعنی فصل پنجم، نگاه تطبیقی بین مبانی فکری جامعهشناسی محصول تمدن مدرن را با مبانی کلی تفکر اجتماعی منبعث از اندیشۀ متفکران اسلامی عرضه میدارد.

روان درمانی سوگ و داغ دیدگی با رویکرد اسلامی
الگوی علوم انسانی اسلامی چارچوب نظری و مدل عملیاتی
کتاب الگویِ علوم انسانی اسلامی: چارچوبِ نظری و مدلِ عملیاتی به قلم دکتر سید محمدرضا تقوی در 446 صفحه توسط انتشارات آفتاب توسعه(ناشر اختصاصی مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا) در بهار 1399 منتشر شده است.

نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.