وزن | 692 g |
---|
روش شناسی علوم انسانی اسلامی
تومان76,000 تومان57,000
کتاب روش شناسی علوم انسانی اسلامی نوشته ی حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی در ۶۳۳ صفحه توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا) در بهمن ماه ۱۳۹۵ منتشر شده است. بخش ذیل از این کتاب را با هم میخوانیم.
مقدمه
بحث از روش و روششناسی، یکی از پر جاذبهترین و البته پر مجادلهترین مباحث در میان عالمان علوم انسانی است. تا جایی که بعضاً دوران اخیر را دوران «نبرد روشها»[۱] نامگذاری کردهاند. در دهههای اخیر، صدها کتاب درباره روش و روششناسی نوشته شده است. تحقیقات بسیار گسترده، مفید و کارگشایی در این زمینه صورت گرفته است.
با این حال، به نظر میرسد بسیاری از اندیشهها و آثار پدید آمده ابتداییترین شرایط «روش» یعنی «روشنگری»، «وضوح»، «کارآمدی» و «راهبری» را ندارند. گویا «روششناسی» نیز سرنوشت علم منطق، اصول فقه و هرمنوتیک را پیدا کرده است. فلسفه وجودی این علوم نیز این بود که به ترتیب، شیوه درستِ اندیشیدن، روش صحیحِ استنباط و کشف آموزههای دینی و روشِ فهم و تفسیر متن را نشان دهند. اما بعد از مدتی خود آنها اصالت پیدا کردند و افرادی متخصص در این علوم ابزاری شدند و آنقدر بر حواشی و شاخ و برگهای آنها افزودند که فلسفه شکلگیری آنها به فراموشی سپرده شد. «روششناسی» نیز علیرغم آنکه زمان چندانی از پیدایش آن نمیگذرد، به همین سرنوشت مبتلا شده است!
افزون بر این، روششناسیهای موجود، در بسیاری از موارد فاصله زیادی با مطلوب دارند. مطلوب ما، در علوم انسانی عبارت است از «تعریف»، «توصیف»، «تبیین»، «تفسیر»، «پیشبینی»، «ارزشیابی» و «جهتدهی یا کنترل» کنشهای انسانی. اگر چنین است روش نیز باید بتواند این مطلوب و خواسته را تأمین کند و باید در خدمت تحقق این اهداف باشد. باید بتواند توصیف صحیح از ناصحیح را نشان دهد؛ در تبیین و سایر مؤلفهها نیز به همین ترتیب.
سعی نویسنده در این نوشتار بر آن است که فلسفه روش و روششناسی را در نظر بگیرد و به گونهای مسیر خود را طی کند که اولاً، این نوشتار، برخوردار از ویژگی وضوح باشد و بتواند برای محققان علوم انسانی راهبری کند؛ ثانیاً، در خدمت اهداف و کارکردهای اصلی علوم انسانی باشد. یعنی راهها و روشهای اطمینانبخشی را برای دستیابی به واقعیت در هر یک از مؤلفههای علوم انسانی در اختیار قرار دهد و ثالثاً، در همه بخشها، مبانی و مقاصد و ارزشهای اسلامی را مورد توجه قرار دهد و به تعبیر دیگر، روششناسی علوم انسانی اسلامی را ارائه دهد. امید است که با توفیق الهی، در دستیابی به این اهداف موفق باشد.
برخی از مخالفان علوم انسانی اسلامی، تحلیلی از اهداف و کارکردهای علوم انسانی ارائه میدهند که این علوم را محدود به رویکردها و روشهای تجربی میکند و بدین ترتیب محصول مطالعات دانشجویان رشتههای علوم انسانی حتی در اسلامیترین مراکز و مؤسسات و دانشگاهها، چیزی جز نگاه سکولاریستی و ماتریالیستی نخواهد بود! بنابراین، تا نتوانیم روشهای صحیح و واقعیتجویانه و حقیقتپژوهانهای برای توصیف، تبیین، تفسیر و سایر کارکردهای علوم انسانی ارائه دهیم، نمیتوانیم امیدی به تولید علوم انسانی اسلامی یا اسلامیسازی علوم انسانی داشته باشیم.
به تعبیر دیگر، یکی از مهمترین ابعاد اسلامیسازی علوم انسانی، داشتن روشهایی است که با آنها بتوان به این مقصود دست یافت. روش، همچون راه میماند. اگر ما میخواهیم به مقصد خاصی برسیم باید راهی را برگزینیم که ما را به آن مقصد برساند و الا اگر آگاهانه یا ناآگاهانه مسیری را برگزینیم که در جهت مقصود ما نباشد، هر چه هم تلاش کنیم و هر اندازه هم در طی طریق جدیت داشته باشیم هرگز به آن مقصود نخواهیم رسید. بنابراین، یکی از مهمترین گامها در تولید علوم انسانی اسلامی برخورداری از روش اسلامی توصیف و تبیین و تفسیر و امثال آن است. روشهای سکولاریستی، محصولی جز علم سکولار پدید نمیآورند؛ همانطور که از روشهای ماتریالیستی نمیتوان انتظاری جز تولید علوم ماتریالیستی داشت. به همین ترتیب، اگر در جستجوی علوم انسانی اسلامی هستیم، باید در همه مراحل علوم انسانی از روشهای هماهنگ با اندیشه و فکر اسلامی استفاده کنیم. ارائه روششناسی اسلامی تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر، پیشبینی، ارزشیابی و کنترل، رسالتی است که نوشتار حاضر بر عهده گرفته است. بدون طی این مرحله، نمیتوان به نظریهپردازی اسلامی در علوم انسانی امیدوار بود.
همانطور که در ادامه خواهیم گفت، این کتاب هرگز به دنبال روش نظریهپردازی اسلامی در علوم انسانی نیست؛ بلکه رسالت آن تبیین روششناسی علوم انسانی اسلامی است. یعنی میخواهد بر اساس اندیشه و فکر اسلامی، معیارها و ضوابط روششناختی تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر و سایر کارکردهای علوم انسانی را تشریح کند. نظریهپردازی، روش و ساز و کار ویژهای میخواهد که انشاءالله در کتابی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
ساختار کلی کتاب
این کتاب در یک مقدمه و چهارده فصل تدوین یافته است. منطق فصلبندی این کتاب را میتوان در تعریف نگارنده از علوم انسانی جستجو کرد. توضیح آنکه از نگاه نگارنده، علوم انسانی علومیاند که به «بررسی کنشهای انسانی انسان» میپردازند. اما این تعریف، مجمل و تا اندازهای ناگویا است. توجه به کارکردهای علوم انسانی و انواع تحلیلهایی که درباره کنشهای انسانی انجام میدهند، فهم دقیقتری از علوم انسانی و به تبع علوم انسانی اسلامی و در نتیجه روششناسی علوم انسانی اسلامی برای ما به ارمغان میآورد.
در مجموع میتوان گفت در همه علوم انسانی، هفت کار درباره کنشهای انسانی انسان صورت میگیرد: تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر، پیشبینی، ارزشیابی و کنترل یا جهتدهی. فصل اول این کتاب همچون هر کتاب منضبط و ساختارمندی، به تحلیل مفاهیم کلیدی و ذکر کلیاتِ دخیل در مباحث اصلی کتاب میپردازد. در این فصل، ضمن ارائه تعریفی روشن از مفاهیمی همچون روش و روششناسی و معرفی علوم همگن و مرتبط با روششناسی، مراد نویسنده از علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی تشریح شده است و در ادامه، رویکردهای سه گانه کمّی، کیفی و ترکیبی در گردآوری دادهها به اختصار بیان شدهاند و همچنین رویکرد منتخب نویسنده در روش داوری در علوم انسانی به طور شفاف بیان شده است.
اما با توجه به تفاوت ماهوی کارکردهای هفتگانه علوم انسانی، طبیعتاً هر کدام از آنها از روش خاصی تبعیت میکنند. به تعبیر دیگر، تعریف برای پاسخ دادن به سؤال از چیستی است و این نوع سؤال، روش خاصی برای پاسخگویی میطلبد؛ همانطور که توصیف برای پاسخ دادن به سؤال از چگونگی است و معلوم است که چنین سؤالی را نمیتوان با روشی که سؤال پیشین را پاسخ دادیم، تحلیل کرد؛ زیرا نوع مسأله و موضوع مورد تحقیق است که روش خود را اقتضا میکند. به همین ترتیب، تبیین برای پاسخ دادن به سؤال از چرایی ثبوتی است و تفسیر برای پاسخ دادن به سؤال از چرایی اثباتی. پیشبینی برای پاسخ دادن به سؤال از «چه خواهد شد؟» است و ارزشیابی برای پاسخ دادن به سؤال از بایستگی یا نبایستگی و شایستگی یا ناشایستگی آن کنش خاص است و کنترل برای پاسخ دادن به سؤال از «چه باید کرد؟» است. تنوع این سؤالات، روشهای متنوعی را نیز اقتضا میکند.
به همین دلیل، بعد از آنکه در فصل دوم به بررسی و نقد نظریه «ضد روش»، پرداختهایم، به منظور دستیابی به اهداف اصلی این کتاب، در فصل سوم به توضیح و شرح پرسشهای پژوهشی پرداختهایم، و پس از آنکه دیدگاه منطقیان سنتی و روششناسان معاصر را در تقلیل همه پرسشهای پژوهشی ناظر به علوم انسانی به سه پرسش چیستی، چگونگی و چرایی، ناکامل و ناکافی دانستهایم، پرسشهای پژوهشی را در هفت پرسش اصلی زیر خلاصه کردهایم: ۱٫ پرسش از چیستی (ناظر به مقام تعریف)، ۲٫ پرسش از چگونگی (ناظر به مقام توصیف)، ۳٫ پرسش از چرایی (ناظر به مقام تبیین)، ۴٫ پرسش از معنایابی (ناظر به مقام تفسیر)، ۵٫ پرسش از وضعیت آینده (ناظر به مقام پیشبینی)، ۶٫ پرسش از ارزشمندی و خوبی یا بدی، (ناظر به مقام ارزشیابی) و ۷٫ پرسش از چگونگی جهتدهی و کنترل (ناظر به مقام کنترل).
از فصل چهارم تا پایان کتاب، بر اساس اندیشه و مبانی فکر اسلامی، به تحلیل و تبیین روششناسی هر کدام از پرسشهای هفتگانه بالا پرداختهایم. غیر از روش کنترل و جهتدهی، که فصل مستقلی را به خود اختصاص نداده است، سایر پرسشهای تحقیق را به تفصیل در فصول مستقلی مورد بحث و بررسی قرار دادهایم.
ویژگیهای کتاب
یک. در این نوشتار، همچون بسیاری دیگر از آثار خود، کوشیدهام با پرهیز از طرح پیچیده مسائل به بهانه علمی و تخصصی بودن(!)، مطالب را با بیانی ساده و رسا عرضه کنم. البته هرگز نخواستهام دقّت و جامعیت را فدای سادگی و سهولت کنم.
دو. تقریباً در همه مباحث و همه فصول سعی شده است دیدگاههای مهمترین و مشهورترین صاحبنظران آن عرصه مورد توجه قرار گیرد و حتی الامکان از آنها استفاده شود. البته روشن است که هر کدام از فصول این کتاب، خود میتواند به عنوان موضوعی مستقل به صورت تفصیلی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. و نویسنده هرگز ادعا ندارد که همه مباحث مربوط به آنها را در این کتاب ذکر کرده است! بلکه صرفاً از جهت اهداف این کتاب، مورد توجه قرار گرفتهاند و نه به صورت مستقل.
سه. ویژگی دیگر نوشتار حاضر، تطبیقی بودن آن است. در همه بخشهای کتاب کوشیدهام همزمان به اندیشههای مختلف توجه کنم. به همین دلیل، در کنار تبیین اندیشه اسلامی در همه موارد به اندیشههای موجود در میان سایر اندیشمندان، به ویژه اندیشمندان معاصر غربی، نیز توجه داشتهام.
چهار. برخلاف برخی از کتابها و نوشتههایی که تماماً ایدههای فیلسوفان غربی را مد نظر قرار داده و هیچ نامی از هیچ اندیشمند مسلمانی در حوزه روششناسی به میان نیاوردهاند، این نوشتار کوشیده است، بر اساس مبانی فکر اسلامی و با توجه به فلسفه و اندیشه اسلامی به تحلیل مسائل روششناسی بپردازد و اصول روششناختی علوم انسانی اسلامی را استخراج نماید.
پنج. مدل روششناختی این کتاب، از هیچ نمونه دیگری تقلید و اقتباس نشده است. محصول تجربه شخصی نگارنده و مطالعات فراوان در این حوزه و تلقی خاصی است که نگارنده از کارکردهای علوم انسانی دارد. به گمان بنده، روششناسیهای موجود، نتوانستهاند هدف این دانش را تأمین کنند. زیرا هدف اصلی روششناسی، یافتن راهی برای کشف واقعیت و فهم حقیقت در مسائل مختلف علمی است. در حالی که نوشتههای موجود، چنین هدفی را تأمین نمیکنند.
شش. به باور نگارنده، کسی که این کتاب را به دقت مطالعه کند و اصول و آموزههای آن را مورد توجه قرار دهد، محصول اندیشه او در همه بخشهای هفتگانه علوم انسانی، محصولی اسلامی خواهد بود. به تعبیر دیگر، این کتاب به صورت کاربردی نوشته شده است و صرفاً بحثی نظری و تئوریک نیست. به همین دلیل، کوشیدهام با تکیه بر مبانی فکر اسلامی و به صورت کاربردی و عملیاتی، ویژگیهای روششناختی همه ارکان و مؤلفههای علوم انسانی را بیان کنم. حتی به دلیل اهمیت تبیین و تفسیر در علوم انسانی اسلامی، برای توضیح ویژگیهای روششناختی هر کدام از آنها، فصلی جداگانه اختصاص دادهام: فصل هفتم به تحلیل ویژگیهای روششناختی تبیین اختصاص یافته است و فصل دوازدهم نیز به تشریح ویژگیهای روششناختی تفسیر.
هفت. تمرکز این کتاب بر مسأله روششناسی علوم انسانی اسلامی بوده است؛ و نه روشهای حل مسأله یا توصیف روشهای رایج در علوم انسانی یا روش تحلیل در علوم انسانی و یا روش نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی. البته با فضل و توفیق الهی، در کتابی مستقل روش نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی را به بحث خواهم گذاشت.
هشت. در همه بخشهای کتاب تلاش کردهام، از موضوع اصلی بحث خارج نشوم و از پرداختن به مسائل حاشیهای و مسائلی که نقش چندانی در مسأله اصلی این تحقیق ندارند، پرهیز کردهام. تا جایی که حتی الامکان مثالهای خود را نیز از علوم انسانی و البته از مصادیق و مسائل زنده و واقعی انتخاب کردهام.
نه. از دیگر ویژگیهای این کتاب این است که تعریفی شفاف از مقولههایی مثل «توصیف»، «تبیین» و «تفسیر» ارائه کرده است. این مقولهها در روششناسی علوم انسانی هم از اهمیت بالایی برخوردارند و هم بسیار بحثبرانگیزند و هم بعضاً بسیار متشتت و متداخل به کار گرفته شدهاند. بنده کوشیدهام بر اساس منطق و مبانی فکر اسلامی، تعاریفی روشن، دقیق و غیر متداخل از این مقولهها ارائه دهم و در سراسر این نوشتار به آن تعاریف پایبند ماندهام. و آگاهان و اهل فن میدانند که ارائه تعاریفی دقیق از این مقولهها و ارائه مرزبندی شفافی از آنها میتواند خدمت بزرگی به نظریهپردازی و شفافیت اندیشهها داشته باشد.
ده. نکته مهم دیگر درباره این کتاب این است که میتوان آن را به عنوان حلقهای واسط میان کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» و «روش نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی» تلقی کرد. توضیح آنکه نویسنده پیشتر در کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی»، مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، دینشناختی و ارزششناختی علوم انسانی اسلامی را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده است. افزون بر این، در آن کتاب، بحثی تفصیلی درباره چیستی علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی ذکر شده است. در این کتاب، در ادامه تعریف نگارنده از علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی و همچنین تحلیلی که از مبانی علوم انسانی اسلامی ارائه دادهام، بر روششناسی کارکردهای مختلف علوم انسانی، بر اساس مبانی اسلامی متمرکز شدهام. یعنی کوشیدهام با تکیه بر فکر و اندیشه اسلامی، روشی معقول برای هر یک از تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر، پیشبینی، ارزشیابی و کنترل کنشهای انسانی ارائه دهم. انشاءالله در مرحله سوم باید با تکیه بر آن مبانی و این اصول روششناختی، «روش نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی» را مورد تحلیل قرار دهم. به همین دلیل، برای فهم درست کتاب حاضر، مطالعه کتاب مبانی علوم انسانی اسلامی لازم است. بدون مطالعه دقیق آن کتاب، نمیتوان بهره کافی را از این نوشتار برد.
موجود در انبار
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
محصولات مرتبط

تحلیلی بر چارچوب مطالعاتی آینده انقلاب اسلامی ایران

روان درمانی سوگ و داغ دیدگی با رویکرد اسلامی

ابن خلدون
نظام عقلانیت سیاسی اسلام و جایگاه آن در شکلگیری تمدن نوین اسلامی

پیش درآمدی بر حکمت هنر اسلامی

منشور فرهنگی انقلاب اسلامی به ضمیمه تبیین مفاهیم اساسی

نقد سند آموزش ۲۰۳۰ از منظر تعلیم و تربیت اسلامی

واقعیت و روش تبیین کنش انسانی در چهارچوب فلسفه اسلامی
کتاب «واقعیت و روش تبیین کنش انسانی در چهارچوب فلسفه اسلامی» نوشتهی دکتر عطاءالله رفیعی آتانی توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر اختصاصی مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا) در ۳۲۸ صفحه منتشر شد. دکتر عطاءالله رفیعی آتانی عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی پیشرفت دانشگاه علم و صنعت، رئیس دبیرخانه دائمی کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی و دبیر علمی چهارمین کنگره است. در مقدمه این کتاب آمده است: در فضای گفتمانی «عقلانیت نوین اسلامی» که برآمده از اقتضائات و نیازهای انقلاب اسلامی است، از یکسو ضرورت تداوم فلسفهی اسلامی در عرصههای اجتماعی و از سوی دیگر ضرورت بازخوانی انتقادی علوم و امور مختلف (از قبیل حکومت، خانواده، هنر و…) از منظر مبانی فلسفی، بهشدت مطرح بوده و هست. گویی این دو ضرورت باید دو روی یک سکه قلمداد شوند. متن پیشرو، حاصل تلاشی است که نگارنده برای پاسخ توأمان به این دو ضرورت، انجام داده است. در پی تلاشهایی که برای تأملات فلسفی در قلمرو علوم انسانی ـ و البته علم اقتصاد به دلیل رشتهی تخصصیام ـ داشتهام، جهان جدیدی در پیش روی ذهن و زبانم گشوده شد. با زندگی در فضای فلسفهی اسلامی ناظر به ضرورت مذکور دریافتم که نامهربانیهای بسیاری، با دلایل و انگیزههای مختلف، صخره عظیم عقلانیت اسلامی که محصول یک انباشت تکاملی تاریخی بوده را از جغرافیای اتکاء نظام جمهوری اسلامی تا حدود زیادی خارج کرده است. برخی آن را یونانی الاصل و برخی عقیم، برخی دیگر، رقیب معارف منصوص دینی و برخی آن را «تاریخ گذشته» قلمداد میکنند و برآنند که بدون اتکاء به آن فلسفه تولید کنند و بعضی دیگر تلاش میکنند تا آن را فقط برای تبیین الهیات و کلام مصطلح بکار گیرند، بخش عمده باورمندان به مبناگروی در علوم و امور مختلف نیز برآنند که میراث فلسفه اسلامی برای انجام چنین وظیفهای ناتوان است و باید دست به کار تولید فلسفهای دیگر شد (یکی از نقدهای اساسی که نگارنده همواره به پژوهشگران این عرصه داشته آن است که خود تلاش میکنند تا بدون اتکاء جدی به فلسفهی اسلامی در این حوزههای نوپدید با تولید فلسفهای جدید! نظریهپرداری کنند) و… نگارنده به هدف حل مسئله علوم انسانی در ایران خود را به دریای مواج و گهربار فلسفه اسلامی سپرد و دریافت که گوئی اساساً فلسفه اسلامی، فلسفه علوم انسانی، فلسفه تحول و… بوده است. مگر نه آنکه صورت اخیر و کاملتر فلسفه اسلامی ـ حکمت صدرائی ـ بر مدار صیرورت وجودی انسان تولید و تنظیم شده است؟ و بالاتر از آن بر این باورم که فلسفه اسلامی به ویژه حکمت صدرائی از آن رو که محصول سازگار همه منابع معتبر شناخت از نظر اسلام است که در پاسخ به پرسشهای فلسفی و در نتیجه بنیادی برای سایر علوم سامان یافته، دقیقاً فلسفه فقه نیز خواهد بود و بر همین اساس است که نظام جامع، واحد و سازگار عقلانیت اسلامی شکل میگیرد، نظامی که با تداوم اجتماعی در روزگار ما و به اقتضاء نیازهای انقلاب اسلامی به تولید عقلانیت نوینی منجر خواهد شد و نیز بر این باورم حال که در قلمرو علوم و امور مختلف بدون پاسخ به پرسشهای فلسفی نمیتوان گامهای بعدی را برداشت، تولید مبانی فلسفی هم وزن میراث فلسفی موجود، عمری به درازای شکلگیری و تکامل فلسفه اسلامی نیاز دارد. البته این باور اساسی به معنای آن نیست که روند تکاملی نظریهپردازی در فلسفه اسلامی و نیز نقد آن باید متوقف شود، پیداست که اگر گذشتگان ما چنین میاندیشیدند ما اکنون چنین دستاورد فاخری را شاهد نبودیم… آنچه که در پیش روی شماست ویراست نخست فلسفه علوم انسانی در چارچوب فلسفه اسلامی است (متنی که سعی شده پر استناد به میراث فلسفه اسلامی ـ حتی به نحو نامتعارفی حاوی نقل قولهای مستقیم متعددی ـ باشد، تا براستی به معنای تداوم فلسفه اسلامی باشد). در گام بعدی این متن هم به لحاظ کمیت و هم کیفیت ارتقاء پیدا خواهد کرد و به یاری خدای بزرگ با عنوان فلسفه علوم انسانی اسلامی منتشر خواهد شد.
این کتاب دارای چهار فصل اساسی است: فصل نخست به معرفی روش تولید فلسفه علوم انسانی مبتنی بر فلسفه اسلامی اختصاص دارد. در فصل دوم با این مبنا که موضوع محوری علوم انسانی، کنش انسانی است، به نحو کاملی واقعیت نحوه شکلگیری کنش انسانی در چهارچوب فلسفه اسلامی توضیح داده شده است. در فصل سوم و چهارم به ترتیب گزارههای هستیشناسانه و روششناسانهی برآمده از تبیین انجام گرفته در فصل پیشین، فهرست شدهاند. گزارههائی که نقش فروض بنیادین را برای نظریات علوم انسانی ایفاء میکنند. بنابراین، منطقاً باید مبتنی بر یافتههای این پژوهش، نظریهی اقتصاد اسلامی و نظریه سیاست اسلامی و نظریه مدیریت اسلامی و… ارائه شوند، که البته به شرط تداوم حیات و امداد الهی و اولیا کرامش، در آینده تقدیم خواهد شد.
این متن از روزنخست تولدش تاکنون در چهار چوب درس فلسفه مدیریت در دوره دکترای مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه علم و صنعت و نیز درس فلسفه علم دورهی دکترای سیاستگذاری و فناوری در دانشگاه علم و صنعت و نیز درس توسعه در دورهی دکترای مدیریت تکنولوژی دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه بین المللی المصطفی (ص) و نیز سالیانی در جمع برخی از طلاب و فضلای جوان حوزه علمیه قم و … در کنار منابع دیگر مورد بحث و گفتوگوی درسی و تدریس قرار گرفته است. شنیدن، نقد کردن و پرس و جو کردن دانشجویان و طلاب در این دورهها بر پختگی متن افزود. از این بابت بسیار مدیون آنها هستم، البته اگرخلاف عرف نبود از تک تک آنها در این مقدمهی مختصر نام میبردم. در پایان وظیفه خودم میدانم تا از همکاران توانمند و دلسوزم در مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا به ویژه رئیس محترم مرکز و دبیرخانه کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی به خاطر همه همراهیهایشان در به ثمر رسیدن این اثر، سپاسگزاری نمایم. پیداست که تکمیل و تکامل متن پیشرو به دلایل مختلف از جمله بضاعت نگارنده و نیز اهمیت موضوع به شدت به اصلاحات و انتقادات پیشنهادی و راهنماییهای خوانندگان اندیشمند وابسته است. سخت چشم در راهم …
و من الله التوفیق رمضان ۱۴۳۸ ق خرداد ۱۳۹۶ ش عطاا…رفیعی آتانی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.